من اهل آشپزی کردن نیستم . یعنی اگه ی روزی از دنده ی چپ بلند نشم . پا میشم یه چیزی درست میکنم ، مثه امروز که سمبوسه درست کردم . ی مالی هم نبود پس عکسشو نمیذارم . اخرین باری که پیتزا درست کردم سوخت تهش ! اگه اون دوران پشت کنکور نبود الان همون برنج درست کردن رو هم بلد نبودم . این روزا بصورت پلشتی سر کلاس انلاین حضور پیدا میکنم . امروز رو تا بحال تجربه نکرده بودم ، از هشت تا یازده بود کلاس . من رو تخت دراز بودم پتوم تا روی گردنم کشیده بودم گوشیمم طبق معمول به شارژ بعد ی جوری گوشی رو تنظیم کرده بودم جلو صورتم باشه و رو بلند ترین حالت صداش بود . فقط وقتی صداش میومد که استاد پیام داده چشامو باز میکردم چی گفته . اون مرحله ی شنیدن صدا تا باز کردن چشم یه قرنی طول میکشید . خاب حالیم نشد اما حوصله نداشتم بیدار شم . خلاصه به هر پلشتی بود تموم شد . امشب یه پست گذاشتم تو پیج اینستام . میشه گفت ی قدم رفتم جلو . جلو رفتن تو راحت بودن با خودم و دنیای مجازیم . اره میدونم خفه کردین خودتون رو که وقت یاد گرفتنه . اما من به جز دوربین تو بغلم و اون کتابه هیچ غلط دیگه ایی نکردم خُب . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها