خب انگار قرار نیست این بیماری شرش رو کم کنه این طور بنظر میرسه که عید هم به همین منوال ِ
خب قرار نیست غر بزنم و اعصاب خودمو خورد کنم . امروز بعد دو هفته در تراس رو باز کردم که یه هوایی ب کلم بخوره . راستی کتابم رسید یه 300 صفحه ایی هست . یه کتاب دیگم گرفتم که تقریبا مطالب یکسانی داشتن تا الان اما هرکدومشون یه چیز رو جداگونه بررسی کرده تا اینجا که من خوندم البته .مامان میگه کتاباتم اومد و دیگه نمیتونی غر بزنی . رااست میگه حالا باید مثه ادم بخونمشون |
بچه ها اعتراض کردن که ما حجم نمی زنیم و استاد هم قبول کرد چون لوازم نداشتن اما من ده تا زدم و دیگه بقیش باشه واسه بعد عید البته اگر بعد عیدی بود
یه دیکشنری جذاب پیدا کردم از رو اون فعلا لغت یاد می گیرم سریال YOU رو شروع کردم . نظری درموردش ندارم تا یکم بیشتر ازش سر دربیارم . |
خیلی دلم تنگ اون زندگی قبل کرونام میشه . دوستام . دانشگام . روزای شلوغی که داشتیم و همچنین سختی اون روزا اما الان رو هم دوست دارم . شرایط چرت رو نمیگم اینکه تو خونم و مجبورم میکنه برسم به اون چیزی که میخوام و یکم وقت بذارم براش . این لذت بخشه |
خدایا ما رو به همون زندگی لوسمون برگردون
یه جا خوندم نوشته بود بعد کرونا میرم یه هفته وسط خیابون می خوابم |: خیابون !! چی هست ؟ چه شکلی بود ؟ پففف ||
درباره این سایت