حبس خانگی 

مجبور به درست کردن سه تا حجم متفاوت فرمال به دستور استاد |: تا اینکه در مجموع بشه بیستا ( وقتی داشت تایپ میکرد دوست داشتم کلشو بگیرم بزنم تو دیوار ، آخه بیستارو من بعد عید  چ جوری بیارم برات ! )  

محکوم به خوندن روزی سه صفحه Oxford word skills و یه رب چرت و پرت گفتن با خودم تا یادم نره حرف زدن چ شکلی بوده .

منتظرم اون کتاب دوسداشتنیم از اون فروشگاه لعنتی برسه .

تماشا کردن یه دونه فیلم انگلیسی 

باشد که رستگار شوم . 

من به تموم شدن یا نشدن کرونا کاری ندارم ( دارم خودمو گول میزنم ) من لعنتی بعد این همه مدت نیاز دارم عید شه پاشم گم شم برم عید دیدنی و لباسای نومو بپوشم یکم روحیم باز شه ، یعنی این ملت نیاز داره بخدا که حداقل سالشو خوب شروع کنه ، بعد این همه خبر بد و این مریضی . خدایا ریشه کن شه . من عیدم رو می‌خوام من دید و باز دید می‌خوام . دق کردم .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها