طبیعی آدم روز تولدش به کارای کرده و نکردش فکر کنه به راه های رفته و نرفتش به شکست و نرسیدن هاش به رسیدن ها و موفقیت هام بماند که تو ذهنم برای خودم بیست سالگی رو یه جور دیگه میدیدم خب الان هیچ جوره شکل اون تصوراتم نیست هرچند که مهم نیست تصویرش هم غلط بود سعی میکنم هدف هام رو کوچیک تر کنم تا کم کم بدست بیارمشون نه اینکه گندش کنم تو ذهنم و مجالی نباشه برای بدست اوردشون سعی میکنم بیشتر بیخیال بی اهمیت ترین چیزها بشم برای خودم روزای بهتر و بهتر میخوام روزایی که برسم به اون هدفهای کوچیکم برای خودم مشکلات بهتر و ساده تر و قابل حل ارزو میکنم چون وسط همین مشکلات حس میکنم زندم حتی نمیخام ادم قوی باشم میخوام فقط مسولیت هر احساسی رو بپذیرم نسبت به خودم و ری اشکن های درستی از خودم نشون بدم میخوام یادم نره که من مسووول خودم و تصمیم،ها و تمام افکار و کارهام هستم و خیلی چیز های درست دیگه که یادم بمونه  



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها